مهسا ذوالفقاریان؛ علی اکبر امین بیدختی؛ سکینه جعفری
چکیده
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه ساختاری تعامل استاد و دانشجو و روش تدریس فعال اساتید با توسعه شایستگیهای دانشجویان با میانجیگری کسب دانش دانشجویان دانشگاه سمنان بود. پژوهش حاضر با توجه به هدف، کاربردی و با توجه به نحوه گردآوری دادهها از نوع پژوهشهای توصیفی ـ همبستگی محسوب میشود. جامعه آماری پژوهش شامل تمام دانشجویان کارشناسی ...
بیشتر
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه ساختاری تعامل استاد و دانشجو و روش تدریس فعال اساتید با توسعه شایستگیهای دانشجویان با میانجیگری کسب دانش دانشجویان دانشگاه سمنان بود. پژوهش حاضر با توجه به هدف، کاربردی و با توجه به نحوه گردآوری دادهها از نوع پژوهشهای توصیفی ـ همبستگی محسوب میشود. جامعه آماری پژوهش شامل تمام دانشجویان کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه سمنان (10950 نفر) در سال تحصیلی 97-1396 بودند که با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی طبقهای 266 نفر بهعنوان نمونه پژوهش (183 نفر کارشناسی و 83 نفر کارشناسی ارشد) انتخاب شدند. همه آنها مقیاسهای تعامل استاد و دانشجو هرناندز لوپز و همکاران (2016)، روش تدریس فعال اساتید هرناندز لوپز و همکاران (2016)، کسب دانش هرناندز لوپز و همکاران (2016) و توسعه شایستگیهای دانشجویان هرناندز لوپز و همکاران (2016) را تکمیل کردند. پس از محاسبه پایایی ابزارها، دادهها با استفاده از روشهای آماری همبستگی و تحلیل مسیر تحلیل شدند. یافتهها نشان داد که بین تعامل استاد و دانشجو و روش تدریس فعال اساتید، کسب دانش با توسعه شایستگیهای دانشجویان رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. تعامل استاد و دانشجو بر توسعه شایستگیهای دانشجویان اثر مستقیم و معناداری دارد؛ همچنین تعامل استاد و دانشجو با میانجیگری کسب دانش بر توسعه شایستگیهای دانشجویان اثر غیرمستقیم و معناداری دارد. روش تدریس فعال اساتید بر توسعه شایستگیهای دانشجویان اثر مستقیم و معناداری دارد؛ و با میانجیگری کسب دانش اثر غیرمستقیم و معناداری بر توسعه شایستگیهای دانشجویان ایفا میکند. تعامل استاد و دانشجو، روش تدریس فعال اساتید و کسب دانش 33% از واریانس توسعه شایستگیهای دانشجویان را تبیین میکند. نتایج این پژوهش حاکی از اهمیت توجه به نوع روش تدریس، نحوه تعامل با دانشجو و کسب دانش در افزایش شایستگیهای دانشجویان بود.
رقیه حجتی؛ عصمت مسعودی ندوشن؛ نیره شاه محمدی؛ مهدی سبحانی نژاد
دوره 12، ویژهنامه ، فروردین 1397، ، صفحه 509-526
چکیده
دراین پژوهش به طراحی و اعتبار الگوی مدیریت دانش برای کارکنان دانشگاه ها پرداخته شده است. روش پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر داده کیفی و از نظر ماهیت و نوع مطالعه از نوع داده بنیاد است و از طریق مصاحبه و در نهایت با استفاده از نظریه تفسیری یک الگوی بومی نهایی شده است. جامعه آماری مورد نظر پژوهش حاضر متشکل از خبرگان دانشگاهی می ...
بیشتر
دراین پژوهش به طراحی و اعتبار الگوی مدیریت دانش برای کارکنان دانشگاه ها پرداخته شده است. روش پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر داده کیفی و از نظر ماهیت و نوع مطالعه از نوع داده بنیاد است و از طریق مصاحبه و در نهایت با استفاده از نظریه تفسیری یک الگوی بومی نهایی شده است. جامعه آماری مورد نظر پژوهش حاضر متشکل از خبرگان دانشگاهی می باشد. که به کمک نمونه گیری سرشماری گلوله برفی هدفمند تعداد 30 نفر خبره حوزه علوم تربیتی انتخاب شدند. ابزار سنجش پژوهش حاضر به کمک یک فرم نیمه سازمان یافته مصاحبه که در آن الگو، ابعاد، مولفه ها و شاخص های الگوی مدیریت دانش تنظیم شده بود. برای این کار ابتدا الگوها، یافته ها، مطالعات، تئوری ها بررسی گردید. سپس توسط کد گذاری باز شاخصها احصا شدند و بعد از مقوله بندی کد گذاری محوری فرم نهایی مصاحبه برا ی 30 نفر از خبرگان حوزه ارسال شده تا کد گذاری انتخابی انجام شود و از طریق فن دلفی و مصاحبه عمیق اشباع نظری به دست آمد. اعتبار و روایی فرم مصاحبه سازمان یافته به مدد فن دلفی به دست آمد. روش تجزیه و تحلیل داده ها کیفی است و یافتههای پژوهش حاضر بیانگر آنست که الگوی بهینه الگوی مدیریت دانش برای کارکنان دانشگاه ها مرکب از 111 گویه است که می تواند مددیار کارکنان دانشگاه ها باشد. الگوی مذکور مرکب از 4 بعد است که به ترتیب اولویت شامل بعد تولید دانش، بعد سازماندهی دانش، بعد بکارگیری دانش و بعد بازتولید دانش می باشد. مولفه های سازنده الگوی مذکور شامل اهداف دانش، شناسایی دانش، کسب دانش، توسعه دانش، تدوین و پردازش دانش، ذخیره و نگهداری دانش، اشتراک و تسهیم دانش، کاربرد دانش، ارزیابی دانش و تولید و خلق دانش جدید می باشد.