مسعود حسین چاری؛ یوسف دهقانی
دوره 2، شماره 4 ، فروردین 1387، ، صفحه 63-74
چکیده
پژوهش حاضر، با هدف پیش بینی اهمال کاری تحصیلی بر اساس راهبردهای خودتنظیمی در یادگیری انجام شده است. نمونه ای مشتمل بر 400 دانشجو (242 دختر و 158 پسر) رشته های مختلف از هشت دانشکده دانشگاه شیراز که به شیوه نمونه گیری خوشه گیری چند مرحله ای با واحد نمونه ای کلاس انتخاب شدند، دو پرسشنامه راهبردهای انگیزشی برای یادگیری(پینتریچ و دی گروت،1990) ...
بیشتر
پژوهش حاضر، با هدف پیش بینی اهمال کاری تحصیلی بر اساس راهبردهای خودتنظیمی در یادگیری انجام شده است. نمونه ای مشتمل بر 400 دانشجو (242 دختر و 158 پسر) رشته های مختلف از هشت دانشکده دانشگاه شیراز که به شیوه نمونه گیری خوشه گیری چند مرحله ای با واحد نمونه ای کلاس انتخاب شدند، دو پرسشنامه راهبردهای انگیزشی برای یادگیری(پینتریچ و دی گروت،1990) و مقیاس اهمال کاری تحصیلی(سولومون و راثبلوم، 1984) را گروه نمونه تکمیل کردند. برای تحلیل اطلاعات از روش آماری رگرسیون استفاده شد. به طور کلی، نتایج حاکی است که راهبردهای خودتنظیمی به طور منفی و معنیدار، اهمال کاری تحصیلی را پیش بینی می کنند. در مورد مؤلفه های راهبردهای انگیزشی نیز نتایج بیانگر آن بود که خودکارآمدی، ارزش درونی، اضطراب امتحان و راهبردهای شناختی، پیشبینی کننده منفی اهمال کاری تحصیلی می باشند. همچنین، مشخص شد که بین میانگین های راهبردهای خودتنظیمی برای یادگیری، راهبردهای شناختی و اهمال کاری تحصیلی در دو جنس دختر و پسر تفاوت معنا دار وجود دارد؛ بدین صورت که دختران نسبت به پسران از راهبردهای خودتنطیمی و راهبردهای شناختی بیشتر و اهمال کاری تحصیلی کمتری برخوردار هستند. یافته ها با توجه به تحقیقات پیشین به بحث گذاشته و پیشنهادهایی برای انجام پژوهش های بیشتر در این زمینه مطرح شده است.