محمدرضا تمنایی فر؛ زینب یزدانی کاشانی؛ محمد امینی
دوره 2، شماره 4 ، فروردین 1387، ، صفحه 75-90
چکیده
هدف پژوهش حاضر، بررسی مقایسهای تفکرانتقادی و خودکارآمدی دانشجویان رشتههای هنری و غیرهنری بوده است. جامعه پژوهش، شامل کلیه دانشجویان دختر مقطع کارشناسی دانشگاه کاشان در سال تحصیلی 88 - 87 است که از میان آنها نمونهای مشتمل بر320 دانشجو(160 دانشجوی رشته هنری و 160 دانشجوی رشته غیرهنری) با استفاده از نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای انتخاب ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر، بررسی مقایسهای تفکرانتقادی و خودکارآمدی دانشجویان رشتههای هنری و غیرهنری بوده است. جامعه پژوهش، شامل کلیه دانشجویان دختر مقطع کارشناسی دانشگاه کاشان در سال تحصیلی 88 - 87 است که از میان آنها نمونهای مشتمل بر320 دانشجو(160 دانشجوی رشته هنری و 160 دانشجوی رشته غیرهنری) با استفاده از نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای انتخاب شدند که در سن، جنس و پایه تحصیلی همتا شدهاند. روش تحقیق از نوع علی ـ مقایسهای است. ابزارهای سنجش در این تحقیق، شامل پرسشنامه مشخصات عمومی، آزمون مهارتهای تفکرانتقادی کالیفرنیا ـ فرم ب و مقیاس خودکارآمدی شرر بوده است. برای تجزیه و تحلیل دادهها از شاخصهای آمار توصیفی(فراوانی، میانگین، انحراف معیار) و آمار استنباطی(آزمون t) استفاده شده است. نتایج حاصل از تحلیل دادهها نشان داد که دانشجویان رشتههای هنری در مقایسه با دانشجویان رشتههای غیرهنری از تفکرانتقادی و خودکارآمدی بالاتری برخوردارند؛ همچنین دانشجویان رشتههای هنری نسبت به دانشجویان رشتههای غیرهنری نمرههای بالاتری در خرده مقیاسهای تفکر انتقادی کسب کردند. نتایج این پژوهش، مؤید آن است که آموزش هنر، بر رشد تفکر انتقادی و خودکارآمدی تاثیر به سزایی دارد و به تثبیت جایگاه والای هنر در نظام آموزشی کمک میکند.