عباسعلی رستمی نسب؛ علی خانه باز؛ مسعود فضیلت پور
دوره 9، شماره 29 ، شهریور 1394، ، صفحه 81-105
چکیده
درس تفکر و سبک زندگی با هدف تقویت مهارت های تفکر و سبک زندگی دانش آموزان در بعضی مدارس ابتدایی کشوراجرا شده است. هدف: مطالعه ی حاضر، بررسی تأثیرآموزش کتاب » تفکر و سبک زندگی » بر مهارت های تفکر و سبکزندگی دان شآموزان شهرستان قلعه گنج به انجام رسیده و در پی بررسی میزان تأثیرگذاری این درس آزمایشی بودهاست.روش: روش این پژوهش، نیمه آزمایشی ...
بیشتر
درس تفکر و سبک زندگی با هدف تقویت مهارت های تفکر و سبک زندگی دانش آموزان در بعضی مدارس ابتدایی کشوراجرا شده است. هدف: مطالعه ی حاضر، بررسی تأثیرآموزش کتاب » تفکر و سبک زندگی » بر مهارت های تفکر و سبکزندگی دان شآموزان شهرستان قلعه گنج به انجام رسیده و در پی بررسی میزان تأثیرگذاری این درس آزمایشی بودهاست.روش: روش این پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود، جامعه پژوهش شاملکلیه دان شآموزان پایه ششم ابتدایی شهرستان قلعه گنج در سال تحصیلی ۹۳- ۹۴ بود. نمونه مورد مطالعه شامل 48نفر بود که در قالب ۳ گروه ۱۶ در سه گروه مداخله، شبه مداخله وگواه با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخابو جایگزاری شدند. برای گردآوری اطلاعات از پرسش نامه ی 20 سوالی مهارت تفکر و پرسش نامه ی 30 سوالی سبکزندگی استفاده شده است. داد هها با کمک نرم افزار SPSS 21 وبا استفاده ازآماره های توصیفی، تحلیل کواریانس و تحلیلواریانس چندمتغیره تجزیه و تحلیل شدند.یافته ها: یافته های این مطالعه، نشان دادندکه آموزش تفکر بر یادگیری تفکر و سبک زندگی دان شآموزان مؤثر بوده است.بعلاوه میزان اثربخشی مداخله بر زیرمقیاس های 10 گانه سبک زندگی تفاو تهایی را نشان داد. یافته ها در قالب جایگاهنظری موجود و ادبیات پژوهش تبیین شده اند. بنا بر نتایج، تعمیق و آموزش این گونه دوره های آموزشی و تربیتیتوصیه می شود.
اکرم درتاج؛ مهدی لسانی؛ عباسعلی رستمی نسب
دوره 7، شماره 21 ، شهریور 1392، ، صفحه 43-56
چکیده
هدف پژوهش حاضر تأثیرآموزش مهارتهای مدیریت زمان بر خودکارآمدی دانشجویان مقطعکارشناسی رشته روانشناسی دانشگاه شهید باهنر کرمان بوده است. این پژوهش از نظر هدفکاربردی و از نظر روش، یک تحقیق آزمایشی بوده است . دانشجویان روانشناسی دانشگاهشهید باهنر، جامعه آماری تحقیق را تشکیل داده اند. به این منظور 44 نفر از دانشجویان رشتهروانشناسی به ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر تأثیرآموزش مهارتهای مدیریت زمان بر خودکارآمدی دانشجویان مقطعکارشناسی رشته روانشناسی دانشگاه شهید باهنر کرمان بوده است. این پژوهش از نظر هدفکاربردی و از نظر روش، یک تحقیق آزمایشی بوده است . دانشجویان روانشناسی دانشگاهشهید باهنر، جامعه آماری تحقیق را تشکیل داده اند. به این منظور 44 نفر از دانشجویان رشتهروانشناسی به شکل تصادفی انتخاب و سپس به صورت گمارش تصادفی در دو گروهآزمایش و کنترل جایگزین شدند، ازگروههای آزمایش و کنترل پیشآزمونی گرفته شد سپسگروه آزمایش در معرض ده جلسه آموزشی مهارتهای مدیریت زمان قرار گرفتند، ولی گروهکنترل هیچگونه آموزشی دریافت نکردند . سپس از اعضا ء گروه های آزمایش و کنترلپسآزمون به عمل آمد تا تأثیر آموزش مشخص شود آزمود نیها پرسشنام ۀ خودکارآمدیعمومی شرر و همکاران( 1982 ) رادردو مرحله پیشآزمون و پسآزمون تکمیل کردند. داده ها بااستفاده از تحلیل کوواریانس مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت نتایج پژوهش نشان داد کهآموزش مهارتهای مدیریت زمان بر خودکارآمدی تأثیر معناداری دارد. همچنین نتایج نشانداد که این آموزش برخودکارآمدی با توجه به جنسیت تأثیر معناداری نداشته ولی آموزش باتوجه به شبانه یا روزانه بودن برخودکارآمدی تأثیر معناداری داشته است.
رضامراد صحرایی
دوره 6، شماره 18 ، آذر 1391، ، صفحه 181-204
چکیده
چکیده در پیشینۀ آموزش زبان فارسی به غیرایرانیان شاهد این هستیم که دستور دارای بیشترین اهمیت بوده و بر خلاف سیر تکوین ها برنامه ی درسی، همچنان نیـز دارای بیشـترین اهمیـت اسـت . مـادام یکـه دستور محور آموزش زبان فارسی باشد، بحث دبن سطح ی آمـوزش زبـان پیچیـدگی خاصـ ی ایجـاد نمیکن ؛د زیرا سطحبندی محتوای دستوری تابع نیازهای صوری و غیـر ...
بیشتر
چکیده در پیشینۀ آموزش زبان فارسی به غیرایرانیان شاهد این هستیم که دستور دارای بیشترین اهمیت بوده و بر خلاف سیر تکوین ها برنامه ی درسی، همچنان نیـز دارای بیشـترین اهمیـت اسـت . مـادام یکـه دستور محور آموزش زبان فارسی باشد، بحث دبن سطح ی آمـوزش زبـان پیچیـدگی خاصـ ی ایجـاد نمیکن ؛د زیرا سطحبندی محتوای دستوری تابع نیازهای صوری و غیـر ارتبـاطی اسـت و اساسـاً در سطحبندی آموزش زبان توجه چندانی به نیازهای ارتباطی زبانآموز نمیشود، اما اگر بخواهبم زبـان فارسی را به عنوان یک رسانۀ ارتباطی کارامد و متناسب با نیاز فارسیآموزان خارجی آموزش دهیم، چارها ی نداریم جز اینکه به سطحبندی محتوای آموزشی بپردازیم. بررسی بیش از 200 عنوان کتـاب آموزش زبان فارسی به غیرایرانیان نشان یم دهـد کـه مؤلفـان ایـن کتـاب هـا معیـار روشـنی بـرای سطحبندی محتوای آموزشی نداشتهاند. به بیان دیگر، در حال حاضر ، هـیچ معیـاری بـرای تعریـف سطوح آموزش زبان فارسی وجود ندارد و همین باعث شده تا هر مؤلفی بر مبنای تجربه و تعریـف شخصی خود به سطحبندی محتوای آموزش زبان فارسی بپردازد. پژوهش حاضر تلاشی است برای تعریف علمی سطوح آموزش زبان فارسی در هر چهار مهـارت ارتبـاطی گـوش دادن، گفـت وگـو، خواندن و نوشتن. در این پژوهش، پس از معرفی سـطوح اسـتاندارد آمـوزش زبـان دوم /خـارجی، تلاش یم شو د این سطوح متناسب با محتوای زبان فارسی بازتعریف شود؛ بـه اگونـه ی کـه عناصـر دستوری، نقشی، معنایی و مهارتها ی مورد تدریس در یک از سطوح مبتدی، میانی و پیشرفتۀ زبان فارسی معین شود .